مبناگرایی حداکثری ملاصدرا و توجیه معرفت
نویسندگان
چکیده مقاله:
یکی از نظریههای توجیه معرفت که از دیرینهای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقلگرایان و تجربهگرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفتهاند. ملاصدرا نیز در معرفتشناسی دیدگاهی مبناگرایانه دارد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مبناگرایی در معرفتشناسی غربی بر اساس تمرکز بر علم حصولی تصدیقی و رها کردن علم تصوری شکل گرفته است و بر این فرض استوار است که گویا علم صرفاً تصدیق است نه تصور؛ اما دیدگاه صدرا در بستری شکل گرفته است که علم تصوری مرکز توجه بوده و در همین بستر نظریه علم حضوری شکل گرفته است. مهمترین دلیل مبناگرایان بر مبناگرایی حداکثری، برهان تسلسل شناختی است که ملاصدرا با پذیرش دیدگاه مبناگرایانه تقریری از این برهان اقامه کرده است. او در توجیه معرفت به بدیهیات اولیه متوسل میشود و با استناد به وضوح و تمایز و بداهت آنها، به توجیه سایر باورها میپردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات، قیاس برهانی است که کاملاً بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است و در نتیجه، اشکالاتی از قبیل عدم معیار گزارههای پایه، محدود بودن گزارههای بدیهی، فقدان حد وسط مشترک در قضایای بدیهی و ارتباط بداهت و صدق که بر مبناگرایان وارد است، درباره نظریه صدرا نیز مطرح میشود. نگاه وجودی ملاصدرا به علم و نقشی که برای علم حضوری در معرفتشناسی در نظر میگیرد، به او این امکان را میدهد که به پاسخگویی به اشکالات وارده بر گزارههای پایه مبادرت ورزد.
منابع مشابه
نظریه معرفت شناختی ملاصدرا در بوته توجیه
در فلسفه ی اسلامی، معرفت شناسی، پیش از ملاصدرا به طور خاص مورد عنایت فیلسوفان نبوده است؛ و آنچه در این باب آورده بودند، به تبع مسائل دیگر بوده است. ملاصدرا برای اولین بار بطور جدی این مسأله را مطرح نمود و پس از نقد و بررسی اقوال فیلسوفان سلف، در باب آن، نظریه پردازی کرد. نظریه معرفت شناختی ملاصدرا، متشکل از سه مؤلفه ی اساسی است: صور علمی (= معلوم بالذات)، فاعل شناسا (= نفس) و نسب و روابط دوسویه...
متن کامل«مبناگرایی از دیدگاه رودریک م.چُزم» (گزارش، شرح و تحلیل فرایند توجیه معرفت از نگاه چزم)
چکیده ندارد.
15 صفحه اولبررسی انتقادی نظریه توجیه معرفت از دیدگاه ملاصدرا
چکیده با توجه به مباحث جدید معرفت شناسی، دیدگاه ملاصدرا در معرفت شناسی دیدگاه مبناگرایانه است. چراکه او در توجیه معرفت متوسل به بدیهیات اولیه می شود و با استفاده از آن ها که برای ما آشکار و واضح هستند به توجیه سایر مسائل می پردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات روش قیاس برهانی است که این کاملاً بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است. درنتیجه اشکالاتی که بر مبناگرایان وارد است بر صدرا هم وا...
15 صفحه اولتوجیه معرفت شناختی از دیدگاه ویتگنشتاین متاخر، از مبناگرایی تا زمینه گرایی
از آنجا که ادّعای معرفت بدون ارائة دلیل کافی و وافی بی وجه است، اساس معرفت شناسی معاصر بر این است که بنیان نظام معرفت بشری چیست، و نظام معرفتی بشر از کجا آغاز می شود و به کجا سر می سپارد. از نظر ویتگنشتاین متأخّر، توصیف عالم، بدون وجود تعدادی قضایای مبنایی و یقینی ناممکن است، امّا قطعیّت و یقینی بودن این قضایا به معنای مطابقت آن ها با واقع نیست بلکه به طرز نگرش افراد وابسته است. آنچه برای ما محرز و...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
عنوان ژورنال
دوره 5 شماره 12
صفحات 67- 95
تاریخ انتشار 2016-09-22
با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023